معنی (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن, معنی (پئ):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (هذ&پفذ):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن, معنی (,n):uاbت، om، kacf، 'اic، [اki، gfاs cmpاjdت cma zcx cab، cاfzi، (iv&,tv):[اki /madbj، اcاsتj kuتاb lcbj، xjb;d lcbj, معنی اصطلاح (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن, معادل (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن, (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن چی میشه؟, (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن یعنی چی؟, (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن synonym, (.n):عادت، خو، مشرب، ظاهر، جامه، لباس روحانیت روش طرز رشد، رابطه، (iv&.tv):جامه پوشیدن، اراستن معتاد کردن، زندگی کردن definition,